- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از تو بیا بیا که صبوری نمی توان از تو
2 بخشم رفتی و گفتی قیامتم بینی چه زود رنجی و دیر آشنا فغان از تو
3 مرنج اگر من دلتنگ سینه بشکافم که حال دل نتوان داشتن نهان از تو
4 قیامت ارچه بآخر زمان شود پیدا قیامتی است درین شهر هر زمان از تو
5 تو کی بخنده گشایی دهن یقین است این یقین که می کشیش نیست اینگمان از تو
6 ز غیرتم همه آتش که همچو شمع چرا گرفته اند مرا خلق بر زبان از تو
7 مرا بتیغ فلم ساز استخوان و ببین که چون گداخت مرا مغز استخوان از تو
8 به مجلسی که تو با گلرخان قدح نوشی هزار نرگس مستت خونفشان از تو
9 بتر ز قصه مجنون حکایت لیلی است که شد فسانه بصد گونه داستان از تو