ای که شهد شکربن تو برد از خواجوی کرمانی غزل 58

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

ای که شهد شکربن تو برد آب نبات

1 ای که شهد شکربن تو برد آب نبات خاک خاک کف پای تو شود آب حیات

2 بشکر خنده ز تنک شکر شورانگیز تا شکر ریخته‌ئی ریخته‌ئی آب نبات

3 از دل تنگ شکر شور برآمد روزی که برآمد ز لب چشمهٔ نوش تو نبات

4 گر بخونم بخط خویش برات آوردی نکشم سر ز خطت زانک بوجهست برات

5 منکه جز آب فراتم نشود دامنگیر پیش جیحون سرشکم برود آب فرات

6 آنچنان درصفت ذات تو حیران شده‌ام که نخواهم که رود جز سخن از ذات و صفات

7 در وفا چشم ندارم که ثباتت باشد که توقع نتوان داشتن از عمر ثبات

8 گر ز کوتی بود این نعمت زیبائی را روی زیبا بنما یک نظر از وجه زکوة

9 خواجو از عشق تو چون از سرهستی بگذشت بوفات آمد و برخاک درت کرد وفات

عکس نوشته
کامنت
comment