1 ای آنکه لب تو پرده غنچه درد رخسار تو آب صورت چین ببرد
2 آنجا که زند شنهشه عشق تو تخت کی عقل وزیر را قماشی شمرد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 هرکه چون صورت چین دیده بروی تو گشاد چشم دیگر ز تماشای تو بر هم ننهاد
2 مگر آن لحظه رقیب تو زمن پوشد چشم که رود خاک وجود من دلخسته بباد
1 منه بخاک ره ای یوسف آن کف پا را قدم بدیده ما نه عزیز کن ما را
2 تو شمع مجلسی از باده گر شوی سر گرم جگر کباب کنی عاشقان شیدا را
1 تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامرادی نفسی غم تو بهتر که هزار ساله شادی
2 همه عاشقند یارب چه بلاست این که مارا همه حسرتست و حرمان همه رنج و نامرادی
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **