شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی
شاه نعمت‌الله ولی

توئی که راحت جانی از شاه نعمت‌الله ولی غزل 1409

غزل 1409 ام از 2701 غزلیات

توئی که راحت جانی و دیده را دیده

1 توئی که راحت جانی و دیده را دیده توئی که مثل جمال تو دیده نادیده

2 فروگرفت خیالت سواد مردم چشم چنانکه نیست تمیز از خیال تا دیده

3 مرا دلیست چو آئینه روشن و صافی نگاه کرده در آئینه و تو را دیده

4 ندیده دیدهٔ من در جهان به جز زویت خوش است این نظر دیدهٔ خدا دیده

5 اگر چه موج محیطیم و عین دریائیم به غیر ماست که ما را ز ما جدا دیده

6 به سوی مردم دیده نظر کن و بنگر که نور دیدهٔ خود را به چشم ما دیده

7 هزار چشمه ز چشمم روان شود هر سو از آنکه دیده به عین تو چشمها دیده

8 کسی که دیدهٔ بیگانه بین فرو بندد هر آینه بودش دیدهٔ آشنا دیده

9 منم که عارف و معروف نعمت اللهم ز لا اله گذشته بلای لا دیده

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر توئی که راحت جانی و دیده را دیده

شاعر شعر توئی که راحت جانی و دیده را دیده چه کسی است ؟

شاعر شعر توئی که راحت جانی و دیده را دیده شاه نعمت‌الله ولی می باشد.

شعر توئی که راحت جانی و دیده را دیده در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر توئی که راحت جانی و دیده را دیده چیست ؟

قالب شعر توئی که راحت جانی و دیده را دیده غزل است

مضمون اصلی شعر توئی که راحت جانی و دیده را دیده چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر