خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

ترا که موی میان هم وجود از خواجوی کرمانی غزل 158

غزل 158 ام از 1143 غزلیات

ترا که موی میان هم وجود و هم عدمست

1 ترا که موی میان هم وجود و هم عدمست دو زلف افعی ضحاک و چهره جام جمست

2 بتیرگی شده آشفته‌تر حقیقت شرع سواد زلف تو گوئی که رای بوالحکمست

3 ز دور چرخ شبی این سوال می‌کردم که از زمانه مرا خود نصیب جمله غمست

4 بطیره گفت نبینی سپهر کاسه مثال ز بهر خوردن خون تو جمله تن شکمست

5 گر آبروی نه در خاک کوش می‌طلبند چو زلف یار قد عاشقان چرا بخمست

6 دلم بغمزه و ابروی او بمکتب عشق امیدوار چو طفلان بنون و القلمست

7 ز شام زلف سیه چون نمود طلعت صبح زمانه گفت که ای عاشقان سپیده‌دمست

8 مجال نطق ندارم چرا که بیش از پیش میان لاغر او در کنار کم ز کمست

9 ز لعل او شکری التماس می‌کردم که مدتی است که جانم مقید المست

10 جواب داد که بر هیچ دل منه خواجو که چون میان دهنم را وجود در عدمست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ترا که موی میان هم وجود و هم عدمست

شاعر شعر ترا که موی میان هم وجود و هم عدمست چه کسی است ؟

شاعر شعر ترا که موی میان هم وجود و هم عدمست خواجوی کرمانی می باشد.

شعر ترا که موی میان هم وجود و هم عدمست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر ترا که موی میان هم وجود و هم عدمست چیست ؟

قالب شعر ترا که موی میان هم وجود و هم عدمست غزل است

مضمون اصلی شعر ترا که موی میان هم وجود و هم عدمست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر