-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای هجر تو وصل جاودانی واندوه تو عین شادمانی
2 در عشق تو نیم ذره حسرت خوشتر ز حیات جاودانی
3 بی یاد حضور تو زمانی کفر است حدیث زندگانی
4 صد جان و هزار جان نثارت آن لحظه که از درم برانی
5 کار دو جهان من برآید گر یک نفسم به خویش خوانی
6 با خوندان و راندنم چه کار است خواه این کن و خواه آن تو دانی
7 گر قهر کنی سزای آنم ور لطف کنی برای آنی
8 صد دل باید به هر زمانم تا تو ببری به دلستانی
9 گر بر فکنی نقاب از روی جبریل سزد به جانفشانی
10 کس نتواند جمال تو دید زیرا که ز دیده بس نهانی
11 نی نی که به جز تو کس نبیند چون جمله تویی بدین عیانی
12 در عشق تو گر بمرد عطار شد زندهٔ دایم از معانی