1 تو ای خاکدان پی برافراز آبی نپائی گر ایوان افراسیابی
2 گر ایوان افراسیابی نپایی ازیرا که پی بر نهاده به آبی
3 یکی بحر بی ساحلی بر غریقان ولی تشنگان را تفیده سرابی
1 چو بی وجود خداوندگار آسایش حرم بود بخرد و بزرگ این کشور
2 دوباره نامه نبشتند مفتیان مهین بمیر فرخ دانش پژوه دانشور
1 شکست دستی کز خامه بس نگار آورد نگارها ز سر کلک زرنگار آورد
2 شکست دستی کاندر پرند روم و طراز هزار سحر مبین، هر دم آشکار آورد