-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که رویت چو گل و زلف تو چون شمشادست جانم آن لحظه که غمگین تو باشم شادست
2 نقدهایی که نه نقد غم توست آن خاکست غیر پیمودن باد هوس تو بادست
3 کار او دارد کموخته کار توست زانک کار تو یقین کارگه ایجادست
4 آسمان را و زمین را خبرست و معلوم کآسمان همچو زمین امر تو را منقادست
5 روی بنمای و خمار دو جهان را بشکن نه که امروز خماران تو را میعادست
6 آفتاب ار چه در این دور فریدست و وحید شرقیانند که او در صفشان آحادست
7 خسروان خاک کفش را به خدا تاج کنند هر که شیرین تو را دلشده چون فرهادست
8 مینهد بر لب خود دست دل من که خموش این چه وقت سخنست و چه گه فریادست