1 راست گفتی عتاب او بر من هست از بهر بردن جناب
1 ای دل نا شکیب مژده بیار کامد آن شمسه بتان تتار
2 آمد آن سرو جلوه کرده بناز آمد آن گلبن خمیده ز بار
1 چون پرند نیلگون بر روی پوشد مرغزار پرنیان هفت رنگ اندر سر آرد کوهسار
2 خاک را چون ناف آهو مشک زاید بیقیاس بید را چون پر طوطی برگ روید بیشمار
1 چهار چیز گزین بود خسروان را کار نشاط کردن چوگان و رزم و بزم شکار
2 ملک محمد محمود آمد و بفزود بر این چهار بتوفیق کردگار چهار :