- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای اشتیاق رویت از چشم خواب برده یک برق عشق جسته صد سد آب برده
2 بر نطع کامرانی نور رخت به یک دم دست هزار عذرا از آفتاب برده
3 چندین هزار عاشق بر روی تو درین ره در خاک و خون فتاده سر در نقاب برده
4 ای در غرور دل را داده شراب غفلت پس دل بده که او را مست خراب برده
5 شرمت همی نیامد کاندر چنین مقامی مردان به سر دویده تو سر به خواب برده
6 عطار را درین ره اندر حجاب ره نیست گرچه دلی است او را پی با حجاب برده