- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صرفه مکن صرفه مکن صرفه گدارویی بود در پاکبازان ای پسر فیض و خداخویی بود
2 خود عاقبت اندر ولا نی بخل ماند نی سخا اندر سخا هم بیشکی پنهان عوض جویی بود
3 هست این سخا چون سیر ره وین بخل منزل کردنت در کشتی نوح آمدی کی وقف و رهپویی بود
4 حاصل عصای موسوی عشقست در کون ای روی عین و عرض در پیش او اشکال جادویی بود
5 یک سو رو از گرداب تن پیش از دم غرقه شدن زیرا بقا و خرمی زان سوی شش سویی بود
6 خود را بیفشان چون شجر از برگ خشک و برگ تر بی رنگ نیک و رنگ بد توحید و یک تویی بود
7 ره رو مگو این چون بود زیرا ز چون بیرون بود کی شیر را همدم شوی تا در تو آهویی بود
8 خاموش کاین گفت زبان دارد نشان فرقتی ور نی چو نان خاید فتی کی وقت نان گویی بود