- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نشدت دل که به این دل شده مهمان آیی کعبه دل شوی و در حرم جان آیی
2 ای مسیح من و جان همه آخر تا کی یک نفس بر سر این کشته هجران آیی
3 خاک آن راه همه قند مکرر گردد بر زمینی که تو زان لب شکر افشانی آیی
4 چند گویی که شب آیم ز رقیبان پنهان آفتابی تو، محالست که پنهان آیی
5 بخت را مانی و خسرو به ته فرمانت بخت خسرو تو اگر در ته فرمان آیی