تو همچو صبحی و من شمع خلوت از حافظ شیرازی غزل 330

حافظ شیرازی

آثار حافظ شیرازی

حافظ شیرازی

برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهره‌مند شوید.

تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم

1 تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم

2 چنین که در دل من داغ زلف سرکش توست بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم

3 بر آستان مرادت گشاده‌ام در چشم که یک نظر فکنی خود فکندی از نظرم

4 چه شکر گویمت ای خیل غم عفاک الله که روز بی‌کسی آخر نمی‌روی ز سرم

5 غلام مردم چشمم که با سیاه دلی هزار قطره ببارد چو درد دل شمرم

6 به هر نظر بت ما جلوه می‌کند لیکن کس این کرشمه نبیند که من همی‌نگرم

7 به خاک حافظ اگر یار بگذرد چون باد ز شوق در دل آن تنگنا کفن بدرم

معنی شعر:

رقیبان ستیزه گر و دوستان بی مهر و ناسپاس تو را آزرده و ناراحت کرده اند.و از آن ها دل پرخونی داری از رقیبان برحذر باش و مواظب فتنه گری هایشان باشو در انتخاب دوستانت نیز دقت بیشتری کن.وسواس زیاد به خرج بده. زود فریب ، زود باور و زودجوش نباش. دوستی را انتخاب کن که در هرشرایطی یار و غمخوار تو باشد.

عکس نوشته
کامنت
comment
حافظ شیرازی

آثار حافظ شیرازی

برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهره‌مند شوید.