-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو شاخ خشک چرایی به روی یار نگر تو برگ زرد چرایی به نوبهار نگر
2 درآ به حلقه رندان که مصلحت اینست شراب و شاهد و ساقی بیشمار نگر
3 بدانک عشق جهانی است بیقرار در او هزار عاشق بیجان و بیقرار نگر
4 چو دررسی تو بدان شه که نام او نبرم به حق شاهی آن شه که شاهوار نگر
5 چو دیده سرمه کشی باز رو از این سو کن بدین جهان پر از دود و پرغبار نگر
6 هزار دود مرکب که چیست این فلکست غبار رنگ برآرد که سبزه زار نگر
7 نگه مکن تو به خورشید چونک درتابد به گاه شام ورا زرد و شرمسار نگر
8 چو ماه نیز به دریوزه پر کند زنبیل ز بعد پانزده روزش تو خوار و زار نگر
9 بیا به بحر ملاحت به سوی کان وصال بدان دو غمزه مخمور یار غار نگر
10 چو روح قدس ببوسید نعل مرکب او ز نعل نعره برآمد که حال و کار نگر
11 اگر نه عفو کند حلم شمس تبریزی تو روح را ز چنین یار شرمسار نگر