- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بالید از رخ تو دل پر ملال ما از آفتاب به در شد آخر هلال ما
2 ما ریشه در زمین قناعت دوانده ایم چون شمع آب میخورد از خود نهال ما
3 بر چهره شکسته ما، رنگ تهمت است مالیده خون بما اثر انفعال ما
4 ما تخم در زمین دیاری فشانده ایم کابر بهار نیز نگرید بحال ما
5 هرگز بناله دردسر کس نداده ایم خاموشی است همچو قلم قیل و قال ما
6 از بس بحال واعظ دلخسته ناله کرد افتاد از زبان قلم هرزه نال ما