- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 وقت مستی چون عرق از روی دلجوی تو خاست چشمه آب حیات از هر بن موی تو خاست
2 هرکه روزی عشق کشتش زنده شد در کوی تو شور و غوغای قیامت در سر کوی تو خاست
3 گرچه صد جان از غبار خط مشکین تو سوخت کی غبار خاطری ز آیینه روی تو خاست
4 با وجود آنکه می سوزم ز آه خود خوشم کز نسیم آهم ای مشکین نفس، بوی تو خاست
5 طعنه بر اهلی مزن گر گشت رسوای جهان کاینهمه رسواییش از چشم جادوی تو خاست
6 خلاصی من پیر از غم جوانان نیست ز دام عشق نکویان ره نجات کم است
7 ثبات مهر چه جویی ز گلرخان اهلی برو که نوگل این باغ را ثبات کم است