1 تخم کرم فشان تو درین خاکدان که مرد یکجو کرم به است ز صد خرمن زرش
2 گنج زرش چه سود کسی کو کریم نیست قارون اگر بخیل بود خاک بر سرش
1 دل زنده شوم چون نگرم سیم تنان را جان تازه کند دیدن بت برهمنان را
2 عاشق که در آتش نرود چون زن هندو نامش ننهی مرد که ننگ است زنان را
1 عشق جانان راحت جان من بیچاره است آتش دوزخ بهشت مرغ آتشخواره است
2 تا گل رویش شکفت آن سرو دل با کس نماند ور کسی دارد دلی چون غنچه هم صد پاره است
1 خط چو مهر گیا تا نموده یی ما را هزار مهر و محبت فزوده یی ما را
2 جفا نموده ات اکنون طریق رندی نیست چنان نما که در اول نموده یی ما را