1 ای عهد تو جمله نانمازی مهر تو چو صبر من مجازی
2 در پای هزار محنت افکند عشق تو مرا، بدست بازی
3 از زلف تو وام گرد گوئی شبهای فراق من، درازی
4 یک موی نمی سزد، که تا فرق از محنت من پزیر بازی
5 زلف تو برآمد، آسمان گفت هندوی تو من، به ترکتازی
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای بر همه دشمنان مُقدم اکرمت جمال خیر مَقدم
2 خرگاه شرف زدی دگر بار بر دامن این کبود طارم
1 رمضان سایه رحیل افکند خیمه همچون دل از جهان برکند
2 مهر او بر گر فتمان چو بخار باز، چون قطره بر زمین افکند
1 ای کلک تو بر لوح عطارد زده ابجد عنوان نسب نامه آدم باب وجد
2 هم کاهل هامونی با حلم تو مسرع هم شبرو گردونی با عزم تو معقد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به