1 ای عهد تو جمله نانمازی مهر تو چو صبر من مجازی
2 در پای هزار محنت افکند عشق تو مرا، بدست بازی
3 از زلف تو وام گرد گوئی شبهای فراق من، درازی
4 یک موی نمی سزد، که تا فرق از محنت من پزیر بازی
5 زلف تو برآمد، آسمان گفت هندوی تو من، به ترکتازی
1 چو رفت شاه کواکب ببار گاه حمل هزار نقش بر آورد کار گاه عمل
2 محاسبان صبا باز خامه جعد کنند گشند بر رخ تقویم بوستان جدول
1 دوش که این شهسوار کره ابلق از قرپوس غروب گشت معلق
2 شام سیه گر، بزیر دست فرو داد مهره ی اصفر ز طرف رقعه ازرق
1 زهی مناقب مجد تو در جهان مشهور بدور دولت تو، رایت هدی منصور
2 کمینه پایه ز جاه تو هامه افلاک کهینه بنده ز خیل تو قیصر و فغفور