- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو طلعت تو مرا منتهای مقصودست بیا که عمر من این پنجروز معدودست
2 مقیم کوی تو گشتم که آستان ایاز بنزد اهل حقیقت مقام محمودست
3 دلم ز مهر رخت میکشد بزلف سیاه چرا که سایهٔ زلف تو ظل ممدودست
4 من از وصال تو عهدیست کارزو دارم که کام دل بستانم چنانکه معهودست
5 ز بسکه دل بربودی چو روی بنمودی گمان مبر که دلی در زمانه موجودست
6 اگر چنانکه کسی را ز عشق مقصودیست مرا ز عشق تو مقصود ترک مقصودست
7 دلم ز زلف تو بر آتشست و میدانم که سوز سینه پر دود مجمر از عودست
8 چه نکهتست مگر بوی لاله و سمنست چه زمزمهست مگر بانک زخمه عودست
9 اگر مراد نبخشد بدوستان خواجو خموش باش که امساک نیکوان جودست