جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

سودای از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 535

غزل 535 ام از 6329 غزلیات

سودای تو در جوی جان چون آب حیوان می‌رود

1 سودای تو در جوی جان چون آب حیوان می‌رود آب حیات از عشق تو در جوی جویان می‌رود

2 عالم پر از حمد و ثنا از طوطیان آشنا مرغ دلم بر می‌پرد چون ذکر مرغان می‌رود

3 بر ذکر ایشان جان دهم جان را خوش و خندان دهم جان چون نخندد چون ز تن در لطف جانان می‌رود

4 هر مرغ جان چون فاخته در عشق طوقی ساخته چون من قفس پرداخته سوی سلیمان می‌رود

5 از جان هر سبحانیی هر دم یکی روحانیی مست و خراب و فانیی تا عرش سبحان می‌رود

6 جان چیست خم خسروان در وی شراب آسمان زین رو سخن چون بیخودان هر دم پریشان می‌رود

7 در خوردنم ذوقی دگر در رفتنم ذوقی دگر در گفتنم ذوقی دگر باقی بر این سان می‌رود

8 میدان خوش است ای ماه رو با گیر و دار ما و تو ای هر که لنگست اسب او لنگان ز میدان می‌رود

9 مه از پی چوگان تو خود را چو گویی ساخته خورشید هم جان باخته چون گوی غلطان می‌رود

10 این دو بسی بشتافته پیش تو ره نایافته در نور تو دربافته بیرون ایوان می‌رود

11 چون نور بیرون این بود پس او که دولت بین بود یا رب چه باتمکین بود یا رب چه رخشان می‌رود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر سودای تو در جوی جان چون آب حیوان می‌رود

شاعر شعر سودای تو در جوی جان چون آب حیوان می‌رود چه کسی است ؟

شاعر شعر سودای تو در جوی جان چون آب حیوان می‌رود جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر سودای تو در جوی جان چون آب حیوان می‌رود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر سودای تو در جوی جان چون آب حیوان می‌رود چیست ؟

قالب شعر سودای تو در جوی جان چون آب حیوان می‌رود غزل است

مضمون اصلی شعر سودای تو در جوی جان چون آب حیوان می‌رود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر