جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

ای از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2063

غزل 2063 ام از 6329 غزلیات

ای رخ خندان تو مایه صد گلستان

1 ای رخ خندان تو مایه صد گلستان باغ خدایی درآ خار بده گل ستان

2 جامه تن را بکن جان برهنه ببین جان برهنه خوش است تا چه کنی جامه دان

3 هین که نه‌ای بی‌زبان پیش چنین جان‌ها قصه نی بی‌زبان نعره جان بی‌دهان

4 آمد امروز یار گفت سلام علیک چرخ و زمین را مجو از نفسش آن زمان

5 خسرو خوبان بخواست از صنمان سرخراج خاست غریو از فلک وز سوی مه کالامان

6 لعل لب او که دور از لب و دندان تو خواند فسون‌های عشق خواجه ببین این نشان

7 آمد غماز عشق گفت در این گوش من یار میان شماست خوب و لطیف و نهان

8 دامن دل را کشید یار به یک گوشه‌ای گوشه بس بوالعجب زان سوی هفت آسمان

9 گفت ترایم ولیک هر که بگوید ز من شرح دهد از لبم ده بزنش بر دهان

10 و آنک بگوید ز تو برد مرا و تو را و آنک بگوید ز من دور شد از هر دوان

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای رخ خندان تو مایه صد گلستان

شاعر شعر ای رخ خندان تو مایه صد گلستان چه کسی است ؟

شاعر شعر ای رخ خندان تو مایه صد گلستان جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر ای رخ خندان تو مایه صد گلستان در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ای رخ خندان تو مایه صد گلستان چیست ؟

قالب شعر ای رخ خندان تو مایه صد گلستان غزل است

مضمون اصلی شعر ای رخ خندان تو مایه صد گلستان چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر