-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بندهٔ خود ز خاک ره بردار یک زمانی مرا به من بگذار
2 جان سپاری کنم به دیده و سر گر تو گوئی که جان روا بسپار
3 ای دل ار عاشقی بیا می نوش تا که گردی ز عمر برخوردار
4 ذوق عاقل مجو تو از عاقل روی چون گل به نوک خار مخار
5 کار ما عاشقی و میخواریست دولت این دولتست و کار این کار
6 گنج داری و بینوا گردی کنج دل جوی و گنج را بردار
7 بر سر دار اگر نهی قدمی نعمت الله بود تو را سردار