ای مهر تو انیس دل ناتوان از خیالی بخارایی غزل 312

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

ای مهر تو انیس دل ناتوان من

1 ای مهر تو انیس دل ناتوان من ذکر لب و دهان تو ورد زبان من

2 تا نام تو شنید و نشان تویافت دل دیگر اثر نیافت ز نام و نشان من

3 از لوح خاطرم نرود نقش مهر تو بعد از اجل که خاک شود استخوان من

4 دل سوخت زاین حسد که چرا صرف می شود جز نقد جان من به فدای تو جان من

5 کس را وقوف نیست بجز نی ز همدمان کز دست هجر کیست نفیر و فغان من

6 گفتم تن خیالی مسکین چو موی چیست در تاب رفت و گفت ز فکر میان من

عکس نوشته
کامنت
comment