خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

خیالی بخارایی
خیالی بخارایی

پیشِ رخِ تو قصّهٔ یوسف از خیالی بخارایی غزل 43

غزل 43 ام از 399 غزلیات

پیشِ رخِ تو قصّهٔ یوسف حکایت است

1 پیشِ رخِ تو قصّهٔ یوسف حکایت است شاهی که شد گدایِ تو صاحب ولایت است

2 ای تا جور شکسته دلان را عزیز دار کز پادشه مرادِ رعیّت رعایت است

3 غم نیست گر ز بخت نیابد کفایتی سرمایهٔ قبول تو ما را کفایت است

4 روزم به شب رسید و خیالت ز سر نرفت یاریّ او نگر تو به ما تا چه غایت است

5 جان از عنا و رنجِ خمارم به لب رسید ساقی بیار باده که روز عنایت است

6 پیش لبش مگوی خیالی حدیث قند جایی که لعل اوست چه جای کنایت است

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر پیشِ رخِ تو قصّهٔ یوسف حکایت است

شاعر شعر پیشِ رخِ تو قصّهٔ یوسف حکایت است چه کسی است ؟

شاعر شعر پیشِ رخِ تو قصّهٔ یوسف حکایت است خیالی بخارایی می باشد.

شعر پیشِ رخِ تو قصّهٔ یوسف حکایت است در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر پیشِ رخِ تو قصّهٔ یوسف حکایت است چیست ؟

قالب شعر پیشِ رخِ تو قصّهٔ یوسف حکایت است غزل است

مضمون اصلی شعر پیشِ رخِ تو قصّهٔ یوسف حکایت است چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر