ای دل و جان کاملان، گم از عطار نیشابوری غزل 685

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

ای دل و جان کاملان، گم شده در کمال تو

1 ای دل و جان کاملان، گم شده در کمال تو عقل همه مقربان، بی خبر از وصال تو

2 جمله تویی به خود نگر جمله ببین که دایما هجده هزار عالم است آینهٔ جمال تو

3 تا دل طالبانت را از تو دلالتی بود هرچه که هست در جهان هست همه مثال تو

4 جملهٔ اهل دیده را از تو زبان ز کار شد نیست مجال نکته‌ای در صفت کمال تو

5 چرخ رونده قرن‌ها بی سر و پای در رهت پشت خمیده می‌رود در غم گوشمال تو

6 تا ابدش نشان و نام از دو جهان بریده شد هر که دمی جلاب خورد از قدح جلال تو

7 مانده‌اند دور دور اهل دو کون از رهت زانکه وجود گم کند خلق در اتصال تو

8 خشک شدیم بر زمین پرده ز روی برفکن تا لب خشک عاشقان تر شود از زلال تو

9 گرچه فرید در جهان هست فصیح‌تر کسی رد مکنش که در سخن هست زبانش لال تو

عکس نوشته
کامنت
comment