- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای دل و جان کاملان، گم شده در کمال تو عقل همه مقربان، بی خبر از وصال تو
2 جمله تویی به خود نگر جمله ببین که دایما هجده هزار عالم است آینهٔ جمال تو
3 تا دل طالبانت را از تو دلالتی بود هرچه که هست در جهان هست همه مثال تو
4 جملهٔ اهل دیده را از تو زبان ز کار شد نیست مجال نکتهای در صفت کمال تو
5 چرخ رونده قرنها بی سر و پای در رهت پشت خمیده میرود در غم گوشمال تو
6 تا ابدش نشان و نام از دو جهان بریده شد هر که دمی جلاب خورد از قدح جلال تو
7 ماندهاند دور دور اهل دو کون از رهت زانکه وجود گم کند خلق در اتصال تو
8 خشک شدیم بر زمین پرده ز روی برفکن تا لب خشک عاشقان تر شود از زلال تو
9 گرچه فرید در جهان هست فصیحتر کسی رد مکنش که در سخن هست زبانش لال تو