نام تو، بهر زبان در افتاد از اثیر اخسیکتی غزل 50

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

نام تو، بهر زبان در افتاد

1 نام تو، بهر زبان در افتاد شوری به همه جهان در افتاد

2 در حیرت عارض تو خورشید از طارم آسمان در افتاد

3 هنگام نظاره تو حورا از کنگره ی جنان در افتاد

4 راز تو نهان چگونه دارم کاین قصه بهر زبان در افتاد

5 عشق تو خریده شد بجانی یارب که چه رایگان در افتاد

6 انصاف بده چنان همائی سگ را بیک استخوان در افتاد

7 ما را چو اثیر خویش خواندی سیلاب به خانمان در افتاد

عکس نوشته
کامنت
comment