نعیم تو نه از جلال الدین محمد مولوی غزل 2081

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

نعیم تو نه از آن است که سیر گردد جان

1 نعیم تو نه از آن است که سیر گردد جان مرا به خوان تو باید هزار حلق و دهان

2 بیا که آب حیاتی و بنده مستسقی نه بنده راست ملالت نه لطف راست کران

3 بیا که بحر معلق تویی و من ماهی میان بحرم و این بحر را کی دید میان

4 ز بحر توست یکی قطره آب خاک آلود که جان شده‌ست به پیش جماعتی بی‌جان

5 بیا بیا که تویی آفتاب و من ذره به پیش شعله رویت چو ذره چرخ زنان

عکس نوشته
کامنت
comment