- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یاقوت روان بخش تو تا قوت روانست چشمم ز غمت چشمهٔ یاقوت روانست
2 آن موی میان تو که سازد کمر از موی موئی بمیان آمده یا موی میانست
3 در موی میانت سخنی نیست که خود نیست لیکن سخن ار هست در آن پسته دهانست
4 تا پشت کمان میشکند ابروی شوخت پیوسته ز ابروی تو پشتم چو کمانست
5 با ما به شکر خنده درآ زانکه یقینم کز پستهٔ تنگ تو یقینم بگمانست
6 گفتند که آن جان جهان با تو چنان نیست گوئی که چنانست که با ما نچنانست
7 پنداشت که ما را غم جانست ولیکن ما در غم آنیم که او در غم آنست
8 عمری بتمنای رخش میگذرانیم در محنت و غم گرچه که دنیا گذرانست
9 در کنج صوامع مطلب منزل خواجو کو معتکف کوی خرابات مغانست