-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مهر تو در دل من مانند جان نشسته همچون منت به هر سو صد ناتوان نشسته
2 من با دو چشم گریان پیوسته در فراقت تو شادمان و خرم با دیگران نشسته
3 گر خون چکد ز دیده زین غصه جای آنست تا کی توانت دیدن با این و آن نشسته
4 یک شب به کلبه ما گر بگذری ببینی گرد فراق و محنت بر خان و مان نشسته
5 بخرام سوی گلشن، تا هر طرف ببینی بلبل ز شوق رویت ناله کنان نشسته
6 آیا بود که بینم روزی به کام خویشت از دشمنان بریده با دوستان نشسته
7 از گرد ره، نگارا، عمری ست تا که خسرو از بهر پای بوست بر آستان نشسته