عشق تو ز سقسین و ز بلغار از عطار نیشابوری غزل 279

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

عشق تو ز سقسین و ز بلغار برآمد

1 عشق تو ز سقسین و ز بلغار برآمد فریاد ز کفار به یک بار برآمد

2 در صومعه‌ها نیم شبان ذکر تو می‌رفت وز لات و عزی نعرهٔ اقرار برآمد

3 گفتم که کنم توبه در عشق ببندم تا چشم زدم عشق ز دیوار برآمد

4 یک لحظه نقاب از رخ زیبات براندند صد دلشده را زان رخ تو کار برآمد

5 یک زمزمه از عشق تو با چنگ بگفتم صد نالهٔ زار از دل هر تار برآمد

6 آراسته حسن تو به بازار فروشد در حال هیاهوی ز بازار برآمد

7 عیسی به مناجات به تسبیح خجل گشت ترسا ز چلیپا و ز زنار برآمد

8 یوسف ز می وصل تو در چاه فروشد منصور ز شوقت به سر دار برآمد

9 ای جان جهان هر که درین ره قدمی زد کار دو جهانیش چو عطار برآمد

عکس نوشته
کامنت
comment