-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای کهربای عشقت دل را به خود کشیده دل رفته ما پی دل چون بیدلان دویده
2 دزدیده دل ز حسنت از عشق جامه واری تا شحنه فراقت دستان دل بریده
3 از بس شکر که جانم از مصر عشق خورده نی را ز ناله من در جان شکر دمیده
4 در سایههای عشقت ای خوش همای عرشی هر لحظه باز جانها تا عرش برپریده
5 ای شاد مرغزاری کان جاست ورد و نسرین از آب عشق رسته وین آهوان چریده
6 دیده ندیده خود را و اکنون ز آینه تو هر دیده خویشتن را در آینه بدیده
7 سرنای دولت تو ای شمس حق تبریز گوش رباب جانی برتافته شنیده