1 هر چند لب تو شربت نوش بود خامش ز طلب عاشق مدهوش بود
2 چون خسته نه درد خود شناسد نه دوا در پیش طبیب به که خاموش بود
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 نالهٔ من جان غمپرورد میداند که چیست زخم دل سخت است صاحب درد میداند که چیست
2 مست ناز است آن بت سنگیندل فارغ ز عشق کافرم گر آه گرم و سرد میداند که چیست
1 ای به خاطر صد غبار از رشک تو آیینه را کرده چاک از دست تو ماه منور سینه را
2 با تن چون برگ گل پشمینهپوشی کردهای زان بنوت نافه پوشد خرقه پشمینه را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **