-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سواد خط تو چون نافع نظر دیدم روایتی که ازو رفت معتبر دیدم
2 مرا چو زلف تو بر حرف می فرو گیرد حروف زلف تو برخواندم و خطر دیدم
3 چه گویم از الف وصل تو که هیچ نداشت من اینکه هیچ نداشت از همه بتر دیدم
4 تو را میان الف است و الف ندارد هیچ که من ورای الف هیچ در کمر دیدم
5 کمند زلف تورا کافتاب دارد زیر هزار حلقه گرفتار یکدگر دیدم
6 به حلق آمده جان در درون هر حلقه هزار عاشق گم کرده پا و سر دیدم
7 سزد که هندی تو نام نرگس است از آنک دو هندوی رخ تو نرگس بصر دیدم
8 چگونه شور نیارم ز آرزوی لبت کز آرزوی لبت شور در شکر دیدم
9 ورای دولت وصل تو هیچ دولت نیست ولی چه سود که آن نیز برگذر دیدم
10 چگونه وصل تو دارم طمع که من خود را ز تر و خشک لبخشک و چشمتر دیدم
11 به عالمی که ز وصلت سخن رود آنجا هزار تشنه به خون غرقه بیشتر دیدم
12 ز مشرقی که ازو آفتاب حسن تو تافت هزار عرش اگر بود مختصر دیدم
13 چو در صفات توام آبروی میبایست فرید را سخنی همچو آب زر دیدم