گهی چشمت به نیش غم دلم از خیالی بخارایی غزل 227

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

گهی چشمت به نیش غم دلم را ریش می‌دارد

1 گهی چشمت به نیش غم دلم را ریش می‌دارد گهی قدّت به شوخی سرو را پا پیش می‌دارد

2 دلی دارم پیِ قربانیِ چشمت چه باید کرد مرا با شیوه‌ای آن ترک کافرکیش می‌دارد

3 همه شب شمع را بر رغم من دل ز آن همی‌سوزد که آن کم عمر را از خود غم من بیش می‌دارد

4 دلم با عشق از آن دعویّ خویشی می‌کند هردم که آن بیگانه رو ما را از آنِ خویش می‌دارد

5 ز عشق این بس نشانِ سلطنت مسکین خیالی را که خود را از کمال سلطنت درویش می‌دارد

عکس نوشته
کامنت
comment