- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای خیالت در دل من هر سحور میخرامد همچو مه یک پاره نور
2 نقش خوبت در میان جان ما آتش و شور افکند وانگه چه شور
3 آتشی کردی و گویی صبر کن من ندانم صبر کردن در تنور
4 یاد داری کآمدی تو دوش مست ماه بودی یا پری یا جان حور
5 آن سخنهایی که گفتی چون شکر وان اشارتها که میکردی ز دور
6 دست بر لب میزدی یعنی که تو از برای این دل من برمشور
7 دست بر لب مینهی یعنی که صبر با لب لعلت کجا ماند صبور
8 رو به بالا میکنی یعنی خدا چشم بد را از جمالم دار دور
9 ای تو پاک از نقشها وز روی تو هر زمانی یوسفی اندر صدور