- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای ز هجران تو مردن طرب و راحت من مرگ بر من شده بیتو مثل شهد و لبن
2 می تپد ماهی بیآب بر آن ریگ خشن تا جدا گردد آن جان نزارش ز بدن
3 آب تلخی شده بر جانوران آب حیات شکر خشک بر ایشان بتر از گور و کفن
4 نیست بازی کشش جزو به اصل کل خویش چند پیغامبر بگریست پی حب وطن
5 کودکی کو نشناسد وطن و مولد خویش دایه خواهد چه ستنبول مر او را چه یمن
6 شد چراگاه ستاره سوی مرعای فلک حیوان خاک پرستد مثل سرو و سمن
7 من از این ناله اگر چه که دهان می بندم نتوان در شکم آب فروبست دهن
8 نفس چغز ز آب است نه از باد هوا بحریان را هله این باشد معهوده و فن
9 عارفانی که نهانند در آن قلزم نور دمشان جمله ز نوری است ظلامات شکن
10 قلم و لوح چو این جا برسیدیم شکست شکند کوه چو آگه شود از رب منن