- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل بی رخ تو صورت جان را نمی شناسد جان بی لب تو گوهر کان را نمی شناسد
2 چندین چه می کند آن زلف بر جمالت؟ یعنی که چشم زخم جهان را نمی شناسد!
3 نرگس به زیر پات چرا دیده را نمالد؟ یا کور شد که سرو روان را نمی شناسد
4 کوچک دهانت بر دم سرو رهی چه خندد؟ یعنی که غنچه باد خزان را نمی شناسد
5 فریاد من ز صبر که با هجر می نسازد شک نیست که قدر و قیمت آن را نمی شناسد
6 در خسرو شکسته نظر کن که در فراقت دیوانه گشته پیر و جوان را نمی شناسد