دل ز هوای تو یک زمان نشکیبد از عطار نیشابوری غزل 159

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

دل ز هوای تو یک زمان نشکیبد

1 دل ز هوای تو یک زمان نشکیبد دل چه بود عقل و وهم جان نشکیبد

2 هر که دلی دارد و نشان تو یابد از طلب چون تو دلستان نشکیبد

3 گرچه جهان را بسی کس است شکیبا هیچ کسی از تو در جهان نشکیبد

4 ذرهٔ سودای تو که سود جهان است سود دل آن است کز زیان نشکیبد

5 گرچه زبان را مجال یاد تو نبود یک نفس از یاد تو زبان نشکیبد

6 چون نشکیبد ز آب ماهی بی آب دیده ز ماه تو همچنان نشکیبد

7 مردم آبی چشم از آتش عشقت بی رخت از آب یک زمان نشکیبد

8 گرچه بنالم ولی نه آن ز تو نالم ناله کنم زانکه ناتوان نشکیبد

9 چون نرسد دست من به جز به فغانی نیست عجب گر ز دل فغان نشکیبد

10 می‌نشکیبد دمی ز کوی تو عطار بلبل گویا ز بوستان نشکیبد

عکس نوشته
کامنت
comment