تن بی غم تو جان نمیخواهد از اثیر اخسیکتی غزل 65

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

تن بی غم تو جان نمیخواهد

1 تن بی غم تو جان نمیخواهد جان بی رخ تو جهان نمیخواهد

2 کو، کور دلی که بر دل از عشقت مانند سگ استخوان نمیخواهد

3 گفتم بکن اینقدر، که جان از تو جز یک دو نفس امان نمیخواهد

4 با دیده چگونه ئی که جز نقشی از کیسه تو زیان نمیخواهد

5 گفتم بکنم چنین، چه میخواهی هم چین چو دلت چنان نمیخواهد

6 جان میدهدت بیک نظرچندین بندیش که رایکان نمیخواهد

7 سهل است اثیر چون مراعاتی از تو به سر زبان نمیخواهد

عکس نوشته
کامنت
comment