چشمت که به جز فتنه گری از خیالی بخارایی غزل 155

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

چشمت که به جز فتنه گری کار ندارد

1 چشمت که به جز فتنه گری کار ندارد شوخی ست که در شیوهٔ خود یار ندارد

2 ایمن ز دل آزاریِ چشمِ تو عزیز است کآن شوخ بد آموخته را خوار ندارد

3 از دولت هجران تو حاصل دل ریشم جز صبرِ کم و محنت بسیار ندارد

4 حاشا که چو منصور بسرّ تو برد پی هر بی سروپایی که سرِ دار ندارد

5 گویم که سگ کوی تو را نام خیالی ست زین نام سگ کوی تو گر عار ندارد

عکس نوشته
کامنت
comment