چشم تو دگر در پی صید دل و از اهلی شیرازی غزل 251

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

چشم تو دگر در پی صید دل و جان است

1 چشم تو دگر در پی صید دل و جان است صیادیت از دیدن دزدیده عیان است

2 گر داشت پری چون تو جمالی چه نهان داشت پیداست که از شرم جما تو نهان است

3 حال دل بیچاره مگر جان بتو گوید با دوست حکایت نه سرو کار زبان است

4 بوی تو نشان میدهدم ناله پر درد هر ناله که از درد برآید به نشان است

5 مرهم بنهم بر دل و زخمم مزن از طعن کین زخم زبان سخت تر از زخم سنان است

6 گیرم بت چین جان دهد آرایش حسنش من کشته آن ساد رخم کلفت جان است

7 می بارد ازین مغبچگان طرفه غزالی اینست درین مردم و اهلی سگ آن است

عکس نوشته
کامنت
comment