- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شوق توام باز گریبان گرفت اشک دوان آمد و دامان گرفت
2 سهل بود ترک دو عالم، ولی ترک رخ و زلف تو نتوان گرفت
3 جان منی، بی تو نفس چون زنم زانکه مرا بی تو دل از جان گرفت
4 هر که چنین فرصتی از دست داد بس سر انگشت به دندان گرفت
5 عارض او تا بدر آورد خط خرده بسی بر مه تابان گرفت
6 خال تو بر لعل لبت دست یافت مورچه ای ملک سلیمان گرفت
7 دل طلب کعبه روی تو کرد حلقه آن زلف پریشان گرفت
8 ما و می و طرف گلستان و یار باد صبا طرف گلستان گرفت
9 بی مه رخسار و شب زلف او خاطرم از شمع شبستان گرفت
10 خسرو بیدل ز دو عالم برست وز دو جهان دامن جانان گرفت