1 سگ کوی تو که شب تا بسحر پیش من است مهربانیش ز بهر جگر ریش من است
2 غیرتم با تو چنان است که با خویش بدم هرکه بیگانه زهمر تو بود خویش من است
3 ازتو هر کو بشفاعت طلبد خون مرا نیکخواه دل من نیست بداندیش من است
4 تشنه لعل توام زهر من است آب حیات هرچه پیش دگران نوش بود نیش من است
5 مدعی خانه خرابست ازین رشک که دوست گنج حسن است و خرابش دل درویش من است
6 اهلی، از سجده آن بت نبود عیب مرا بت پرستم من و این برهمنی کیش من است
دیدگاهها **