ای رنگت از طراوت، چون اطلس از واعظ قزوینی غزل 627

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

ای رنگت از طراوت، چون اطلس ختایی

1 ای رنگت از طراوت، چون اطلس ختایی وی دستت از نزاکت، چون کاغذ حنایی

2 با نفس وقت شهوت، جنگ و جدل چه سازد؟! باید فرو نشاندن، آن را به کدخدایی

3 ز آمیزش خلایق، جز دردسر چه زاید؟ آسودگی ز غمهاست، فرزند پارسایی

4 سیم و زر جهان نیست، جز مایه غم و رنج دلبستگان ندارند، بخشی ز دلگشایی

5 الفت کنند با هم، چندانکه کار دارند یاران دگر ندارند کاری بآشنایی

6 کو عیب جو، که گوید بی پرده عیبهایم؟ شاید مرا رهاند از عیب خود ستایی؟

7 واعظ چرا نباشد گل گل؟ شکفته دارد باغی چو گوشه گیری پر برگ بینوایی!

عکس نوشته
کامنت
comment