گریه خونین ترا از ناله از واعظ قزوینی غزل 209

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

گریه خونین ترا از ناله های ما گرفت

1 گریه خونین ترا از ناله های ما گرفت عاقبت دل خون خود، زآن نرگس شهلا گرفت

2 کرد از چنگ غم دنیا گریبان را رها تا بدست عقل، مجنون دامن صحرا گرفت

3 شادکامی های عالم گر یکی سازند دست کی توانند ای غم جانان ترا از ما گرفت

4 هرچه از ما برد گیتی، کردمش از جان حلال زور ایمان کو که بتوانم دل از دنیا گرفت؟

5 کام می جویی ز گیتی؟ جز ز پستی دم مزن کز ره پستی توانی گوهر از دریا گرفت

6 پشت گردانند طاقتها، چو آرد عشق رو پیش سودای تو نتوانند سرها پا گرفت

7 حرف واعظ هر دم از شاخی به شاخی میپرد پند او کی میتواند در دل ما جا گرفت

عکس نوشته
کامنت
comment