- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لب خونخوار تو جز خون دل افزون نکند چشم تو جز جگر سوختگان خون نکند
2 ماه روی چو تو در مهر نمی افزاید کم ازان کاین ستم و جور بر افزون نکند
3 چون رسد غارت ترکان خیالت، عاشق نقد جان را چه کند کز دل بیرون نکند
4 سخن تلخ تو چون زهر کند در دل کار طرفه کاری که درین زهر کس افسون نکند
5 دست ازان دارم بر خود که نهم پای به هوش تا مرا سلسله زلف تو مجنون نکند
6 مردمان چشم ملامت سوی من داشته اند مردمی کی کند، از چشم تو اکنون نکند
7 چند با خسرو سرگشته چو گردون گردی برنگردی، ز وی، اندیشه گردون نکند