امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی

چو خواهی برد روزی عاقبت از امیرخسرو دهلوی غزل 72

غزل 72 ام از 2198 غزلیات

چو خواهی برد روزی عاقبت این جان مفتون را

1 چو خواهی برد روزی عاقبت این جان مفتون را گه از گاهی به من بنمای باری صنع بیچون را

2 تو می کن هر چه خواهی، من نیارم دم زدن زیرا که گر چه خون کند سلطان، نیارند از پی خون را

3 نخواهم داد دربان ترا بهر درون زحمت بسنده ست آنکه بوسم گه گهی دیوار بیرون را

4 دل من نامه در دست و خون دیده عنوانش بس از غمازی عنوان برون بر حال مضمون را

5 شب آمد روز عیشم را و من با سوخته جانی همی جویم چراغ افروخته آن روز میمون را

6 نه شبهای من بد روز از اینسان ست بی پایان ولی یارب، مبادا روز نیک آن زلف شبگون را

7 تو آن مرغی که آزادی و در دامی نیفتادی سزد، گر شکرگویی روز و شب بخت همایون را

8 چو لیلی بیند آن مجنون شراب از خون خود نوشد به از سنگ ستمگاران نباشد نقل مجنون را

9 همه کس فتنه شد بر گفته خسرو مگر چشمت اثر در جاودان هرگز نباشد سحر و افسون را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چو خواهی برد روزی عاقبت این جان مفتون را

شاعر شعر چو خواهی برد روزی عاقبت این جان مفتون را چه کسی است ؟

شاعر شعر چو خواهی برد روزی عاقبت این جان مفتون را امیرخسرو دهلوی می باشد.

شعر چو خواهی برد روزی عاقبت این جان مفتون را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر چو خواهی برد روزی عاقبت این جان مفتون را چیست ؟

قالب شعر چو خواهی برد روزی عاقبت این جان مفتون را غزل است

مضمون اصلی شعر چو خواهی برد روزی عاقبت این جان مفتون را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.