تو چشم شیخ از جلال الدین محمد مولوی غزل 1182

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

تو چشم شیخ را دیدن میاموز

1 تو چشم شیخ را دیدن میاموز فلک را راست گردیدن میاموز

2 تو کل را جمع این اجزا مپندار تو گل را لطف و خندیدن میاموز

3 تو بگشا چشم تا مهتاب بینی تو مه را نور بخشیدن میاموز

4 تو عقل خویش را از می نگهدار تو می را عقل دزدیدن میاموز

5 تو باز عقل را صیادی آموز چنین بیهوده پریدن میاموز

6 یتیمان فراقش را بخندان یتیمان را تو نالیدن میاموز

7 دل مظلوم را ایمن کن از ترس دل او را تو لرزیدن میاموز

8 تو ظالم را مده رخصت به تأویل ستیزا را ستیزیدن میاموز

9 زبان را پردگی می‌دار چون دل زبان را پرده بدریدن میاموز

10 تو در معنی گشا این چشم سر را چو گوشش حرف برچیدن میاموز

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر