بانگ از جلال الدین محمد مولوی مثنوی معنوی 131

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

بانگ می‌آمد که ای طالب بیا

1 بانگ می‌آمد که ای طالب بیا جود محتاج گدایان چون گدا

2 جود می‌جوید گدایان و ضعاف همچو خوبان کآینه جویند صاف

3 روی خوبان ز آینه زیبا شود روی احسان از گدا پیدا شود

4 پس ازین فرمود حق در والضحی بانگ کم زن ای محمد بر گدا

5 چون گدا آیینهٔ جودست هان دم بود بر روی آیینه زیان

6 آن یکی جودش گدا آرد پدید و آن دگر بخشد گدایان را مزید

7 پس گدایان آیت جود حقند وانک با حقند جود مطلقند

8 وانک جز این دوست او خود مرده‌ایست او برین در نیست نقش پرده‌ایست

عکس نوشته
کامنت
comment