-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای باد سحرگاهی زینجا گذری کن وز بهر من دلشده عزم سفری کن
2 چون بلبل سودازده راه چمنی گیر چون طوطی شوریده هوای شکری کن
3 فرهاد صفت روی بصحرا نه و چون سیل از کوه برآور سر و یاد کمری کن
4 چون کار تو در هر طرفی مشک فروشیست با قافله چین بخراسان گذری کن
5 شب در شکن سنبل یارم بسر آور وانگه چو ببینی مه رویش سحری کن
6 برکش علم از پای سهی سرو روانش وز دور در آن منظر زیبا نظری کن
7 احوال دل ریش گدا پیش شهی گوی تقریر شب تیرهٔ ما با قمری کن
8 هر چند که دانم که مرا روی بهی نیست لطفی بکن و کار مرا به بتری کن
9 گر دست دهد آن مه بی مهر و وفا را از حال دل خستهٔ خواجو خبری کن